این روزا خیلی بحث میشه در مورد اینکه آدمایی موفقن که کارهای سختتری انجام میدن و اینکه اون کار رو با تمرکز و توجه بالایی انجام میدن، این حرف کاملاً درسته مثلا ذهنتو فقط مشغول انجام یه کار کنی و . !حالا من یه چیز دیگه رو با سوال مطرح میکنم؟!
فرض کن یه کتاب خریدی از یه موضوعی که خوشت اومده ولی یه فصلش زیاد ربطی به اون موضوع نداره. بازم اون فصل رو میخونی؟!
یا کلا نمونه ی یه کتاب رو خوندی و میبینی اون کتاب خوبه ولی موقعی که کتابو میخری و میخونی می بینی شامل کلی از مضخرفاته تو این مورد چیکار می کنی؟! باز ادامه میدی یا دور میندازیش؟
یه مثال دیگه.
فرض کن میخوای یه موضوعیو یاد بگیری. براش یه ویدیو آموزشی گرفتی. آیا کامل اون رو نگاه میکنی یا قسمتهای مهمش رو بررسی میکنی؟!
در واقعیت خیلی از افراد محصولی رو که گرفتن کاملا بررسی میکنن! دلیلش خیلی سادهاس. چون براش خرج کردن.
اصولاً تو زندگی هم اینجوریه ما وقتی یه راه اشتباهی رو میریم و میدونیم که اشتباست از اون مسیر بعیده که برگردیم، چون میدونیم اون زمانی رو که برای اومدن تا اینجا صرف کردیم افسوسشو خواهیم خورد.
حالا تو شرایط مختلف این میتونه پول باشه زمان باشه! یه جورایی خودمون رو شرمنده چیزای از دست رفته میکنیم و تو مرحله بعد، بدتر چیزای دیگهای رو از دست میدیم.
زمان رو از دست میدیم چون فکر میکنیم با این کار بهایی که برای کتاب خریدن پرداختیم از بین نمیره.
زمان بیشتری رو هدر میدیم چون میدونیم تا اینجا که اومدیم زمان گذاشتیم.
و تو یه حالتیم دنبال ایدهآل گرایی هستیم و به جای اینکه وارد کار اصلی بشیم فقط اطلاعاتو از اینور و انور جمع میکنیم. اطلاعاتی که شاید 90 درصد هیچ کاربردی تو کار اصلیمون نداشته باشن و از اونها استفاده نکنیم.
به نظرم این یکی از بزرگترین تلههای زندگی آدمه و عکس این قضیه میشه کار کردن موثر!
تا حالا چند مرتبه به این تله برخوردید؟! :))))
درباره این سایت